شکل قلب من - Shape Of My Heart
هر کس می تواند ماوراء خویشتن باشد . . .
شکل قلب من - Shape Of My Heart
شنبه 20 اسفند 1388 ساعت 9:18 بعد از ظهر | بازدید : 1488 | نویسنده : سیاوش صفاریان | ( نظرات )

 

 

Shape Of My Heart

 

Artist : Sting

Year :1994

Direct And Edit By : Meysam Safarian 2009

شـکـل قـــلـــب مـن

 

خواننده : استینگ

سال : 1373

کارگردان ، تدوین و زیرنویس : میثم صفاریان

دانـــلــــود

 

مشخصات فیلم تدوین شده :

کارگردان لوک بسون
تهیه‌کننده پاتریک لدوکس
نویسنده لوک بسون
بازیگران ژان رنو
ناتالی پورتمن
گری الدمن
موسیقی اریک سرا
استینگ
فیلم‌برداری تیری آربوگست
تدوین سیلوی لاندرا
توزیع‌کننده کلمبیا پیکچرز
گامونت
تاریخ انتشار فرانسه ۱۴ سپتامبر، ۱۹۹۴
ایالات متحده ۱۸ نوامبر، ۱۹۹۴
بریتانیا ۳ فوریه، ۱۹۹۵
مدت زمان ۱۱۰ دقیقه
کشور Flag of France.svg فرانسه
زبان انگلیسی
بودجه ۱۶ میلیون
فروش ۴۵٫۲۸۴٫۹۷۴ دلار

خلاصه داستان فیلم تدوین شده :

فیلم با صحنه‌ای از بالایشهر نیویورک شروع می‌شود و داخل کافه و مرکز کار تونی (دنی آیلو) می‌شود، تونی در حالی که سیگار می‌کشد در مورد کار با شخصی صحبت می‌کند که چهره‌اش چندان پیدا نیست، وی با یک عینک دودی در مقابل تونی نشسته است، کار را می‌پذیرد و لیوان شیر جلویش را سر می‌کشد. وی‌‌ همان لئون (ژان رنو) آدمکشی حرفه‌ای و خطرناک است (که خودش را بعداً «پاک کننده» معرفی می‌کند.) او در محله ایتالیای کوچک ازشهر نیویورک زندگی می‌کند. کار سپرده شده را که تهدید و ترساندن یک قاچاقچی مواد مخدر است انجام می‌دهد. او که به خاطر شغلش مجبور است مرتباً مکان زندگیش را تغییر دهد؛ در صحنه‌ای از پله‌ها بالا می‌آید که دختر بچه‌ای دوازده ساله، در راهروی پله‌ها نشسته و مشغول سیگار کشیدن است که ماتیلدا لاندو (ناتالی پورتمن) یکی از نقش‌های اصلی فیلم می‌باشد. لئون و ماتیلدا آشنایی مختصری با یکدیگر پیدا می‌کنند. در صحنه بعد شاهد درگیری لفظی یکی از مأموران دی.‌ای. اِی با پدر ماتیلدا هستیم که به خاطر کسری در مواد مخدری است که توسط وی نگه داری می‌شده‌اند. مأمور که از کلنجار رفتن با او به نتیجه‌ای نمی‌رسد موضوع را به اطلاع رئیس خود می‌رساند. در اینجا با نورمن «استن» استنفیلد (گری اولدمن) یکی دیگر از نقش‌های اصلی فیلم آشنا می‌شویم. وی که از رؤسای دی.‌ای. اِی است، خود در کار قاچاق مواد و مصرف آن نقش دارد. به پدر ماتیلدا توصیه می‌کند که تا فردا ظهر مواد را تحویل دهد. فردا ظهر استنفیلد به همراه چندین مأمور و همکار خود با اسلحه به منزلشان حمله می‌کنند و تمام اعضای خانواده را به غیر از ماتیلدا که به منظور خرید بیرون رفته، از جمله پسر چهار ساله خانواده را به قتل می‌رسانند. ماتیلدا از خرید بازگشته و متوجه قضیه می‌شود و برای نجات یافتن خود به در منزل لئون رفته و زنگ می‌زند. لئون که مردد در باز کردن در است بر اثر اصرار و التماس ماتیلدا در را باز می‌کند.
ماتیلدا متوجه شغل لئون می‌شود و تصمیم می‌گیرد از لئون بخواهد تا انتقام خون برادرش را بگیرد، لئون نمی‌پذیرد ولی بعد از اصرارهای فراوان ماتیلدا و گذشت زمان لئون می‌پذیرد تا به ماتیلدا اصول و شیوه «تمیز کردن» یا‌‌ همان آدمکشی را یاد بدهد. ماتیلدا همچنان مصمم است تا انتقام خون برادرش را بگیرد. یک روز به منزل خودشان باز می‌گردد تا پول مخفی شده‌ای که در حدود دو هزار دلار است را بردارد که تصادفاً‌‌ همان موقع استنفیلد و چند مأمور دیگر از راه می‌رسند و مأمورین ارشد از استنفیلد در مورد قتل عام خانواده بازجویی می‌کنند که استنفیلد پاسخگوی عملکرد خود نشده و با پاسخ مختصر و فریاد اینکه برای سؤال و جواب به دفتر من بیایید از آنجا خارج می‌شود. ماتیلدا وی را تعقیب می‌کند و نام و محل کارش را یاد می‌گیرد. سرانجام در یک گفتگو بین لئون و ماتیلدا، ماتیلدا در ازای رفتار‌ها سرد و خشک لئون تصمیم می‌گیرد تا خودش را بکشد، اسلحه‌ای را پر می‌کند و آن را روی شقیقه‌اش می‌گذارد و خود را آماده کشتن می‌کند که لئون اسلحه را کنار می‌زند و مانع از خودکشی‌اش می‌شود. از اینجا به بعد لئون گرم‌تر از قبل می‌شود و به ماتیلدا علاقه بیشتری پیدا می‌کند. و در جریان گفتگویی ماجرای زندگی خویش را بازگو می‌کند که در جوانی دختری را دوست داشته اما پدر دختر به او اجازه ملاقات با لئون را نمی‌داده و در ‌‌نهایت دختر را با گلوله به قتل می‌رساند و لئون برای انتقام با یک اسلحه دوربین دار پدر دختر را می‌کشد و سپس فرار می‌کند و به پیش پدرش که نزد تونی کار می‌کند می‌آید و از آن به بعد وارد حرفه و شغل آدمکشی می‌شود.
لئون تصمیم می‌گیرد قاتلین خانواده ماتیلدا را از بین ببرد و برای این کار از کشتن مالکی، دستیار استنفیلد شروع می‌کند. از طرفی ماتیلدا برای کشتن استنفیلد شخصاً عمل می‌کند و چند اسلحه بر می‌دارد و به سمت دفتر کاریش روانه می‌شود و با بهانه آوردن غذا تصمیم به وارد شدن به ساختامن دی.‌ای. اِی می‌گیرد. استنفیلد به توالت مردان می‌رود و ماتیلدا به دنبال وی می‌رود اما اثری از وی پیدا نمی‌کند تا اینکه در توالت عمومی بسته می‌شود و استنفیلد از پشت در نمایان می‌گردد و کم کم جلو می‌آید. وی که فرد زرنگی می‌باشد حدس می‌زند که ماتیلدا برای کشتن وی آمده اما فکر می‌کند کسی او را فرستاده ولی بعد با گفته خود ماتیلدا متوجه می‌شود که قضیه شخصی است. در همین حال یکی از مأمورینش خبر کشته شدن مالکی را می‌آورد که باعث ناراحتیش می‌شود، ماتیلدا را توسط مأمور به اتاقش می‌فرستد. لئون باز می‌گردد و متوجه نبود ماتیلدا و نامه وی می‌شود که در آن گفته که خودش به سراغ استنفیلد رفته است. لئون به سمت ساختمان مذکور می‌رود و ماتیلدا را از دست مأمورین آزاد می‌کند. استنفیلد برای پیدا کردن لئون به کافه و محل کار تونی مراجعه می‌کند و اظهار می‌دارد که در منطقه تونی آدمکشی با تیپ ایتالیایی‌ها دست به قتل مأمورین وی زده است. استنفیلد بعد از گرفتن پاسخ خود و شناسایی لئون با تعداد زیادی مأمور راهی آپارتمانی که لئون در آن زندگی می‌کند می‌شود. ماتیلدا طبق معمول به خرید شیر رفته و باز می‌گردد که در جلوی درب منزل مأمورین از پشت وی را می‌گیرند و از او اطلاعاتی در مورد لئون می‌خواهند و کلید منزل را از او می‌گیرند. مأمورین در را باز می‌کنند و وارد می‌شوند. در نمای دوربین، دستی دیده می‌شود که از بالا، در را می‌بندد و پی آمد آن شنیده شدن صدای شلیک چند گلوله است و با باز شدن در معلوم می‌شود که تمام نیروهای اعزامی کشته شده‌اند. با اعلام این خبر به استنفیلد، وی به یکی از مأموران خود دستور می‌دهد که هر چه نیرو وجود دارد فرستاده شود. باز هم تعدادی نیرو راهی منزل می‌شوند که لئون از بالای در یکی از آن‌ها را که داخل شده و سپس با آویزان شدن مابقی را که پشت در هستند می‌کشد. سپس پائین آمده و با تهدید یکی از نیرو‌ها ماتیلدا را آزاد می‌کند. بعد از داخل شدن به منزل، لئون گلدانش را که خیلی دوست دارد و همیشه مراقب آن است از طریق کانال هوا کش پائین می‌اندازد و ماتیلدا را نیز فراری می‌دهد. بعد از انفجار جلوی منزل توسط نیروهای پلیس لئون با ماسک خود را قاطی پلیس‌ها می‌کند. استنفیلد متوجه موضوع می‌شود و حدس می‌زند که وی‌‌ همان لئون و فرد مورد نظر اوست. همه نیروهای خود را بیرون می‌کند تا لئون را تنها گیر بیاورد. لئون در حالی که از در عقبی بیرون می‌رود می‌تواند فرار کند اما باز می‌گردد و از پله‌ها پائین می‌آید تا بعد از گذر از راهرو از در اصلی بیرون برود که استنفیلد وی را از پشت مورد اصابت گلوله قرار می‌دهد. لئون در هنگام مرگ دست استنفیلد را می‌گیرد و در آن چیزی قرار می‌دهد و اضافه می‌کند «این از طرف ماتیلداست» وقتی استنفیلد دست خود را باز می‌کند یک ضامن را می‌بیند که بعد از باز کردن لباس لئون متوجه می‌شود ضامن متعلق به بمبی است که لئون به خودش بسته است. بمب با قدرت زیادی منفجر می‌شود. ماتیلدا بعد از گرفتن پول اندکی که تونی به وصیت لئون به او می‌دهد و صحبت‌های تونی در کافه‌اش به مدرسه‌اش باز می‌گردد و گیاه گلدان لئون را در حیاط مدرسه خاک می‌کند تا به گفته قبلی‌اش «ریشه دار شود».




|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31


مطالب مرتبط با این پست






می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
هانیه در تاریخ : 1391/5/19/4 - - گفته است :
کم پیدا هستین

اصلا نیستینپاسخ: نشناختم شما ؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایق در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایق در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایق در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایق در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایق در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
شقایف در تاریخ : 1391/5/17/2 - - گفته است :
شناختی ؟ ؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
پـــیـــمـــان 6198 در تاریخ : 1391/3/11/4 - - گفته است :
قدرمو می دونی یه روز

یادم می افتی شب و روز

من چکمه های خاکیم و

دوباره می پوشم یه روز

خنده تلخ رفقا

وقت خداحافظی ها

لرزش اشک تو چشاش

لرزش آهنگ صداش

-------

کاش می شد که برمی گشتیم

از روزای تلخ دوری

به روزای خوش خدمت

کاش می شد برگشت یه جوری

دل من رنگ شباشه

واسه ماه و ستاره اش

می بینم تو خواب و رویا

روز آغاز دوباره اش

--------------

بیادمپاسخ:پیمان کم پیدایی !!

/weblog/file/img/m.jpg
arezoo در تاریخ : 1391/2/12/2 - - گفته است :










گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است





یا به دنبال محبت سر خود باختن است





من به میدان رفاقت گذرم از سر خویش





تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است .پاسخ: به به ، به به . . .

/weblog/file/img/m.jpg
bahar love.ly در تاریخ : 1391/2/10/0 - - گفته است :




ســـــــــــــــــــــــــــ ـــلام ❀◕ ‿ ◕❀

: : : : :★*☆♡*. ★*☆♡*

(..')/♥ ♥('..)

.\♥/. = .\█/.

_| |_ ♥ _| |_

________♥╗╔╗═ ♫╔

╗╔╦╦╦═♫║║╝╔ ╗╚

╣╔║║║║╣╚♫╗╚╝╔

╝═╩♫╩═╩═╚╝♫═╚

ஜ۩۞۩ஜ YOU ஜ۩۞۩ஜ

*´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*

*´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*



……………..................





✿آپــــــــــــــــــــــــ� �ـــــــــــــــــــــــــــــ� �ـــــــــم✿

نظر فراموش نشه!!!



ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ� �ღ


پاسخ: بعله . . . بعله . . . شما کاملا درسته . . .


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 64
بازدید دیروز : 90
بازدید هفته : 355
بازدید ماه : 346
بازدید کل : 14472
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 48
:: کل نظرات : 50

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 32

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 64
:: باردید دیروز : 90
:: بازدید هفته : 355
:: بازدید ماه : 346
:: بازدید سال : 1566
:: بازدید کلی : 14472